ده رباعی به مناسبت دهه فجر
شاعر : رضا اسماعیلی
۱
او آمد و با گرسنگان خلوت کرد
در شهر ، امید و عشق را قسمت کرد
از منبر خاک ، مهربان ، بالا رفت
با لهجه پا برهنه ها صحبت کرد
ده رباعی به مناسبت دهه فجر
شاعر : رضا اسماعیلی
۱
او آمد و با گرسنگان خلوت کرد
در شهر ، امید و عشق را قسمت کرد
از منبر خاک ، مهربان ، بالا رفت
با لهجه پا برهنه ها صحبت کرد
قیام زیبا
شاعر : رضا اسماعیلی
امام، آن که دلش چشمه سار معنا بود
تمام زندگی اش یک قیام زیبا بود
نگاه مشرقی اش چلچراغی از رویا
به سقف شب زده مشرقی، معما بود
دلش مترجم آواز روشن خورشید
لبش مفسر لبخند صبح فردا بود
دو چشم روشن او یک دوبیتی زیبا
درون دفتر احساس سرخ گل ها بود
دلش انار ترک خورده پر از آتش
گدازه های دلش دانه دانه پیدا بود
تمام زندگی اش بوی سادگی می داد
کسی به سادگی او نبود،آیا بود؟!
قسم به چشمه! زچشمان او نشد سیراب
دلم که عاشقان آن بی کرانه دریا بود
شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد
غروب او چو طلوعش، قشنگ و زیبا بود